15 آذر
دیر خوابیدن خیلی بده. باعث میشه تا 12 ظهر خواب بمونی و نتونی به کارات برسی.
قرار بود امروز برم فیلم گروهی ببینم با بچهها. که رفتم! توی یه کافه نشستیم و اونجرز 3 رو برای چندمین بار تماشا کردیم. آخ که چقدر زیباست!
بهش گفته بودم بعد از کافه بهت زنگ میزنم بریم بیرون. یحتمل ناراحت شده بود که چرا با دوستام میرم بیرون و وقتی عصر بهش زنگ زدم و گفتم بریم؟ گفت نه خوابم میاد. عی بابا!
داشتم برمیگشتم که یادم اومد یه عده دیگه از بچهها بهم گفته بودن برم ببینمشون. زنگ زدم و دوساعتی کنار اونا بودم و نهایتا با یک پیادهروی کوتاه برگشتم. روزِ نسبتا خوبی بود. وایبهای مثبتی از دوستام گرفتم.
پلنم تا شب اینه که یه مقدار Young Sheldon ببینم و یه خورده ابرفضا بخونم و درسها رو بذارم برای فردا.
شام ندارم! نون خریدم که با ماست بخورم و سیر کنم خودم رو. :))
باید جبر رو بیشتر بخونم. همچنین تمرینهای برنامهنویسی رو هم توی سایت بزنم. و کلی کار دیگه .. هوف. :))